بسم الله الرحمن الرحیم

چندی پیش مطلبی در یک نشریه به نقل از شخصی آمده بود که بسیارقابل تأمل است به این مضمون که رأی بالای مردم به فلان شخص نشانه ­ی تفضل خدا نسبت به ایشان است و هیچ کس را توان مقابله با فضل خداوند نیست قسمت دوم این سخن بسیار درست است ولی قسمت اول آن بسیار قابل تأمل است

آیا واقعا اقبال مردم به یک شخص نشانه ­ی توجه خداوند متعال به اوست  اگر چنین است پس ادبار مردم نسبت به یک شخص نیز باید نشانه ی بی توجهی خداوند به او باشد و با این معیار باید گفت همین شخص مورد نظر ایشان در آن زمان که مورد ادبار مردم قرار گرفته بود خداوند به او بی توجه بود و اکنون که به زعم ایشان مورد اقبال مردم قرار گرفته خداوند به ایشان توجه کرده است واگر زمانی مردم از ایشان رو گردان شدند باز نشانه ­ی این است که توجه خداوند نسبت به ایشان کم شده است

همین طور با این معیار باید گفت وقتی که مردم پس از قتل خلیفه سوم به شکل انبوه به امیر المؤمنین علیه السلام رو آوردند در آن زمان خداوند به ایشان توجه داشت و زمانی که در آخر خلافت ایشان مردم از اطراف ایشان پراکنده شده بودند بدین معناست که نعوذ بالله توجه خداوند به ایشان کم شده بود

همچنین باید گفت اقبال مردم به معاویه در آخر خلافت امیر المؤنین علیه السلام نشان از توجه و عنایت خداوند به اوست

حقیقت این است که نه اقبال مردم به کسی لزوما به معنای عنایت خداوند متعال به اوست و نه ادبار مردم نسبت به کسی لزوما به معنای بی توجهی خداوند به اوست بلکه اساسا میان اقبال و ادبار مردم به یک شخص و توجه و عدم توجه خداوند به او هیچ رابطه ای نیست

چه بسیار از اولیاء الهی که در طول تاریخ هرگز مورد استقبال گسترده مردم قرار نگرفته اند و در غربت سر بر تیره تراب نهاده اند و چه بسیار جنایتکارانی که در طول تاریخ مورد توجه  بسیاری از مردم قرار گرفته اند و فدائیان و جاننثاران بی شمار داشته اند

اقبال و ادبار مردم هرکدام مانند سایر پدیده ها می توانند برای یک شخص هم نعمت باشند و هم زمینه ساز عذاب اگر یک شخص صالح با اقبال مردم مواجه شود می تواند به کمک مردم بسیاری از اهداف مقدس خود را محقق کند و هم خود به ثواب عظیم الهی برسد و هم مردم را بهرمند از ثواب گرداند و اگر یک شخص نا صالح با اقبال مردم مواجه شود با سوء استفاده از این اقبال مردمی می تواند بسیاری از اهداف نا مقدس خود را محقق کند و هم خود و هم مردم را دچار خسران آشکار کند

در مقابل اگر مردم از شخص صالحی رو گردان شدند او می تواند با استفاده از این فرصت با فراغت بیشتری به تهذیب نفس بپردازد و شخص ناصالح نیز اگر با روگردانی مردم مواجه شود در هر صورت به نفع اوست و کمتر گناه می کند

پس شخص صالح عاقل نه از روگردانی مردم ناراحت و دل نگران می شود و نه از اقبال مردم مغرور و سرگران

در حدیثی از امیر المؤمنین علیه السلام آمده است « وقتی که دنیا به کسی رو کند مردم خوبی های دیگران را هم به پای او می نویسند و وقتی که از او رو گردان شود خوبی های خود او را هم از آن او نمی بینند»[1] فاعتبروا یا اولی الابصار [2]« ای چشم داران عبرت بگیرید»

والسلام علیکم و رحمة الله  و برکاته



[1] - نهج البلاغة (صبحی صالح ) ص470 ناشر هجرت قم چاب اول سال 1414 هـ ق

[2] - الحشر / 2