بسم الله الرحمن الرحیم

گفتم : می دونی دیپلماسی یعنی چه؟

گفت : یعنی حل کردن اختلافات با دیگران از راه گفتگو و تقسیم امتیازها بین طرفین و به اصطلاح معامله برد برد

گفتم : موقع تقسیم امتیازها ما چه جور امتیازهایی باید بدیم؟

گفت : منظورت چیه؟

گفتم : به عنوان مثال ، بعضی از کشورها از ما می خوان دست از حمایت از جبهه مقاومت برداریم تا قدری از دشمنی هاشون نسبت به ما کم کنن ، حالا سؤال اینه آیا ما برای به دست آوردن این امتیاز که به ما وعده می دن (تازه اگه راست بگن) باید اون امتیاز رو به اونها بدیم؟

گفت : عقلانیت و واقع گرایی همین رو حکم می کنه ؟

گفتم : منظورت از عقلانیت و واقع گرایی چیه؟

گفت : اینکه به منافع ملی خودمون فکر کنیم و نگاه ایدئولوژیک به روابط خارجی نداشته باشیم

گفتم : یعنی مثلا کمک به جبهه مقاومت بر خلاف منافع ملی  و بر خلاف واقع گرایی و عقلانیته ؟

گفت وقتی چیزی باعث جلب اینهمه دشمنی و دردسر برای ما شده معلومه که خلاف منافع ملی ما و واقع گرایی و عقلانیته

گفتم : می دونی مشکل این طرز تفکر کجاست؟

گفت : مشکلش کجاست ؟

گفتم ؟ مشکلش اینجاست که ادعای توجه به منافع ملی  و واقع گرایی و عقلانیت می کنه اما در عمل نه منافع ملی رو درست می شناسه  نه همه واقعیت ها رو می بینه و نه عقلانیتش همه جانبه است

گفت : حالا یعنی درستش چه جوریه ؟

گفتم : مثلا منافع ملی یعنی هر چیزی که نفع ملت ما توی اونه  ، خب وقتی می خوایم مشخص کنیم که نفع ملت ما تو چیه ، باید هم منافع دنیوی رو  در نظر بگیریم و هم منافع اخروی رو ، و اگه احیانا منافع دنیوی با منافع اخروی تزاحم پیدا کرد منافع اخروی رو ترجیح بدیم ، همونطور که در بین منافع دنیوی هم گاهی تزاحم ایجاد می شه و ما منافع کوتاه مدت را فدای منافع بلند مدت می کنیم . واقع گرایی هم یعنی اینکه ما هنگام برنامه ریزی برای حال و آینده کشور به واقعیت های موجود توجه کنیم و میزان توانایی خودمون و موانع و مشکلات سر راه رو بشناسیم اما متأسفانه بعضی ها وقتی می خوان واقع گرا باشند فقط میزان توانایی کشورهایی مانند آمریکا رو در ایجاد مانع بر سر راه ما می بینند و به این واقعیت توجه نمی کنند که قدرت کشورهایی مثل آمریکا در برابر قدرت لایزال الهی اصلا به حساب نمیاد و ما اگر در راهمون توکل بر خدا داشته باشیم این قدرت لایزال به کمک ما میاد . عقلانیت هم یعنی اینکه در هر کاری با عقل و تدبیر عمل کنیم بر اساس خیالات و توهمات عمل نکنیم اما بعضی ها اعتماد به وعده نصرت الهی رو عملا خیالبافی و خلاف عقل می دونن

گفت : اینکه شد همون نگاه ایدئولوژیک

گفتم : یه چیزی سر زبون بعضیا افتاده و همین جور طوطی وار تکرار می کنن شما دیگه این کار رو نکن ، راست و حسینی بگو به قدرت لا یزال خداوند متعال و وعده نصرت الهی و آخرت اعتقاد داری یا نه ، اگه اعتقاد داری که باید وقت انجام هر کاری اینها رو در نظر داشته باشی ، اگه هم اعتقاد نداری که ان شاء الله اینطور نیست خب دیگه خودت می دونی و خدای خودت   

گفت : حالا اینها درست ، ولی نمی شه یه جوری با در نظر گرفتن همه ی اینها بعضی کارها برای ما دردسر کم تری داشته باشه

گفتم : این شد یه سؤال درست ، هنر دیپلماسی همین جاست که در عین حفظ همه اصول و توجه به همه واقعیتهای مادی و معنوی که تکلیف هایی برای ما میاره راه هایی رو انتخاب کنه که زودتر ما رو به هدف برسونه و هزینه کمتری برای ما داشته باشه ، ولی به هر حال هر هدفی یه حد اقل هزینه ای هم داره که اگه می خوایم به اون هدفها برسیم این هزینه ها رو باید بپردازیم

گفت : خب این کارهایی که ما باید با توجه به واقعیت های معنوی انجام بدیم منافع مادی هم برای ما داره یا اینکه باید فقط منتظر  قیامت باشیم

گفتم : کسی که به آخرت اعتقاد راسخ داره اون دنیا رو مهمتر از این دنیا می بینه و از اینکه فایده ی کارهاشو فقط تو اون دنیا ببینه نه تنها ناراحت نمی شه بلکه خوشحال هم می شه چون فواید اخروی اونقدر عظیم هستن که قابل مقایسه با فوائد حقیر دنیوی نیستند ، تازه همه کارهایی که ما با توجه به واقعیت های معنوی انجام می دیم فوائد بسیار بزرگ دنیوی هم داره مثلا همین کمک ما به جبهه مقاومت حداقلش اینکه که باعث می شه تمام کسانی که دل در گرو این مقاوت دارن پشتیبان ما باشند و به اصلاح فنی باعث می شه که ما یک عقبه استراتژیک عظیم در دل دوستداران مقاومت که اکثریت جهان اسلام هستند داشته باشیم ، اصلا فکر می کنی چرا آمریکا که خیلی راحت به بعضی کشورها لشکرکشی می کنه جرأت این کار رو با ما نداره ؟ یکی از دلائل مهمش همین عقبه استراتژیک معنوی است

گفت : خب قبول : ولی قبول داری تا می شه از راه دیپلماسی کاری رو حل کرد نیاد سراغ راه های دیگه رفت

گفتم : قطعا ولی چند مسأله هست که باید اینها رو در نظر داشته باشیم ، یکی اینکه موقع مذاکرات دیپلماتیک نیاید تصور کنیم معنای امتیازدادن به حریف برای گرفتن امتیاز اینه که ما از اصول ارزشیمون که اساس حکومت اسلامی ما رو تشکیل می ده کوتاه بیاییم ، دیگه اینکه بعضی از کارها از راه دیپلماسی حل نمی شه بعضیها فقط زبان زور رو می فهمن ، و سوم اینکه بعضی وقتها هم که ممکنه زورمون به بعضی ها نرسه باید در برابر زورگویی هاشون مقاومت کنیم و این مقاومت هرچند هزینه هایی در کوتاه مدت داره اما اگه استمرار داشته باشه درنهایت دشمن رو از شکست دادن ما مأیوس می کنه و راه رو برای پیشرفت بر اساس اصول صحیحی که ما به اون اعتقاد داریم باز می کنه ، و در نهایت اینکه باید این خوش خیالی رو کنار گذاشت که اگرتو بعضی چیزها کوتاه اومدیم دشمن از ما راضی میشه ، نه برادر جان ، اگه ما کوتاه اومدیم دشمن تازه امیدوار می شه که اگه فشارِ بیشتر بیاره امتیازات بیشتری می تونه بگیره ، و در نهایت اونقدر جلو می یاد تا ما رو تسلیم محض کنه طوری که کاملا بر اساس اصول اونها عمل کنیم ، تازه وقتی هم که تسلیم محض شدیم آخر کار نیست بلکه بدبختی های بزرگ تازه شروع می شه ، حالا دیگه وقت سواری دادن ما و بهره کشی اونا می شه ، خدا چنین روزی رو نیاره