بسم الله الرحمن الرحیم

مدتی است عناوینی مانند روانشناسی رنگها ، روانشناسی امضا ها و روانشناسی دستخط ها و ... مطرح است که به عنوان مثال با استفاده از رنگ مورد علاقه یک شخص یا نوع امضای او و یا  دستخط او برخی از خصوصیات شخصیتی و روحیات آن شخص را حدس می زنند

 تأیید یا رد اینگونه مباحث مجال خود را می طلبد و این نوشته نیز در پی آن نیست آنچه این نوشته در پی آن است گریزی است از این مباحثِ نه چندان جدی با عنوانی مشابه به عالم بسیار جدی سیاست

برخی از واژه ها به خودی خود بر مفاهیمی که خوب و پسندیده است دلالت دارند ولی تکرار آنها ممکن است نشانه ی یک خصوصیت  بد و ناپسند باشد

در این باره ذکر چند مثال روشن گر است

1-واژه احتیاط که بر مفهومی خوب و پسندیده دلالت دارد و به قول معروف شرط عقل است اما تکرار آن و اصرار بیش از اندازه بر آن ممکن است نشان از ترس باشد

2- واژه نظافت که آن هم بر مفهومی خوب و پسندیده دلالت دارد و مطابق با برخی از احادیث ، نظافت از ایمان است ولی تکرار آن و حساسیت بیش از اندازه نسبت به آن ممکن است دلیل وسواس باشد

3- واژه استراحت نیز بر مفهومی دلالت دارد که هیچ کس منکر ضروری بودن آن در بسیاری از وقت ها نیست اما تکرار و ابراز علاقه بیش از اندازه به آن ممکن است نشأت گرفته از روحیه ی تنبلی باشد

در عالم اصطلاحات سیاسی نیز داستان همین است به همین دلیل بد نیست به روانشناسی برخی از این اصطلاحات اشاره شود

1-تنش زدایی

روشن است که ما در عرصه بین الملل  باید مسیرمان را به طرف اهداف بگونه ای ترسیم کنیم که با کمترین تنش در روابط با سایر کشورها همراه باشد اما اصرار بی اندازه بر این مطلب و اصل قرار گرفتن آن  ممکن است نشانه واهمه نسبت به برخی از کشورها باشد چرا که حساسیت بیش از اندازه نسبت به تنش به طور معمول ناشی از ترس است

2- تعامل با دنیا

واضح است که اصل اولی در روابط با کشورهای دنیا بر تعامل است و تقابل از سر اضطرار و ناچاری است ولی تکرار بی اندازه این واژه و پی گیری آن به هر قیمتی ممکن است نشانه بی مبالاتی نسبت به برخی ارزشهای اساسی انقلاب و نظام باشد زیرا شخصی که به ارزشهای اساسی انقلاب اسلامی اهمیت می دهد حاضر نیست به هیچ قیمتی دست از این ارزشها بردارد

3- واقع گرایی

شکی نیست که رابطه ما با کشورهای جهان و تعیین نوع و حد رابطه ما با این کشورها در صورتی همراه با سود بیشتر و زیان کمتر است و به اصطلاح سیاسی در صورتی منافع ملی ما را بیشتر تأمین می کند که مبتنی بر شناخت واقعی از توان و امکانات و وضعیت ثبات یا عدم ثبات دولتها در این کشورها باشد اما تکرار این واژه و تکیه بیش از اندازه برآن ممکن است نشانه فاصله گرفتن از آرمانهای والا باشد زیرا افرادی که بیش از اندازه بر واقع گرایی اصرار می کنند به طور معمول تحقق برخی از آرمانها را امکان پذیر نمی دانند

4- اسلام رحمانی

بی شک دین مبین اسلام دینی رحمانی است که همه ی احکامش صبغه ی رحمانی دارد و در نهایت به نفع افراد و نوع بشر است و لی تکرار این واژه و تلاش بی اندازه و هماهنگ برای جا انداختن آن در اذهان ممکن است برای رقیق سازی اسلام و عدم توجه به بخشهایی از این دین مبین باشد که در نظر گوینده گان این واژه سختگیرانه به نظر می رسد این گمان زمانی تقویت می شود که تکرار کنندگان این واژه با فریاد و همراه با ناسزا به طرف مقابل می خواهند این واژه را رواج دهند چرا که منادیان اسلام رحمانی خود باید بیش از دیگران بدان متصف باشند  

البته وجود افرادی که بر این واژه ها تأکید می کنند به هر حال در جامعه مفید است چرا که افراد مصمم و مؤمن به ارزشهای اساسی انقلاب اسلامی و شجاع و پرشور و پی گیر رسیدن به اهداف عالی به دلیل معصوم نبودن گاهی ممکن است در برخی امور دچار غفلت شوند و و این غفلت رسیدن آنها به اهداف عالی را به تأخیر اندازد که تأکید بیش از اندازه افرادی اینگونه  بر مفاهیمی از این دست می تواند تا حدودی از ایشان غفلت زدایی کند

و این جای تعجب ندارد چرا که خداوند متعال در اغلب موارد نصرت خویش را از طریق اسباب عادی نصیب بندگان رهرو طریقش می کند و وجود این افراد نیز می تواند بخشی از این اسباب باشد

و الحمد الله رب العالمین

و السلام علکیم و رحمة الله و برکاته