بسم الله الرحمن الرحیم

عدالت شیرین تر از آبی است که تشنه لب بدان رسد . عدالت هرچند کم باشد زیاد به نظر می رسد[1]

این نه یک سخن نغز از یک ادیب است و نه یک نکته ظریف از یک حکیم است بکله مضمون یک حدیث از میان بسیاری از احادیث و آیاتی است که بر اهمیت عدالت تأکید می ورزد بنابراین عدالت نه موضوعی برای سخن سرایی است و نه مفهومی برای اظهار فضل و نکته دانی بلکه مسأله ای است بسیاربا اهمیت که رعایت آن در همه جنبه های فردی و اجتماعی جوامع بشری چه از جانب فرد و چه از جانب اجتماع و چه از جانب دولتها لازم و ضروری است.

برخی تا سخن از عدالت و ضرورت رعایت آن به ویژه از جانب دولتها به میان می آید  سخن از تقدم برخی از مفاهیم مانند توسعه و... بر عدالت را پیش می کشند یا دستکم در این باره تشکیک می کنند.

این در حالی است که اگر در مفهوم دقیق عدالت که از سوی حکماء بزرگوار بیان شده و با توجه به مضمون بسیاری از آیات و روایات تأیید می شود دقت لازم انجام گیرد هرگز چنین سخنی مجال طرح پیدا نمی کند

حکماء بزرگوار در تعریف عدالت فرموده اند «العدل : اعطاء کل ذی حق حقه و وضع کل شی فی موضعه» یعنی عدالت به معنای دادن حق هر صاحب حقی به او و نهادن هر چیزی در جای متناسب با اوست بنابراین عدالت در رابطه با انسانها به معنای یکسان انگاری مستحق و غیر مستحق نیست همچنین به معنای یکسان انگاری همه مستحقان هم نیست بلکه این خود عین نا عدالتی است عدالت یعنی به هر مستحقی به اندازه استحقاقش داده شود و در رابطه با اشیاء و کارها به معنای این است که ابتداء مکان و زمان و اندازه و سایر حدود و شرایط مناسب هر چیزی و یا هر کاری تشخیص داده شود سپس آن چیز یا آن کار درمکان و زمان و اندازه و شرایط مناسب با آن قرار داده شود یا انجام گیرد

اکثریت قریب به اتفاق مردم نیز جز این از مفهوم عدالت برداشتی ندارند به عنوان مثال هیچ کس انتظار ندارد  به فردی که کارها را درست انجام نمی دهد دستمزدی برابر با فردی که کارها را درست انجام می دهند بپردازند و همچنین هیچ کس انتظار ندارد هنگام استخدام افراد به فردی که وقت خود را به خوشگذرانی تلف کرده  و هیچ هنری ندارد و به فردی که وقت صرف کرده و خود را به زحمت انداخته و مهارتهای مختلف کسب کرده فرصت برابر دهند

با تعریفی که از عدالت گذشت و با مثالهای که ذکر شد روشن می شود عدالت در رابطه با اشیاء و کارها و انسانها نه تنها حکم شرع است بلکه  عین حکم عقل است و اگر این مفهوم را بخواهیم با ادبیات شرعی تر بیان کنیم باید گفت که عدالت در رابطه با اشیاء و کارها همان تدبیر است و در رابطه با انسانها همان رعایت حق الناس است یا به تعبیر فارسیش رعایت حق مردم آنهم حق تک تک مردم

با این وصف چگونه می توان در جایی یا در زمانی یا در شرایطی حق حتی یک نفر از مردم را نادیده گرفت و به دلیل برخی مصلحت اندیشی ها از کنار آن به راحتی گذشت که این بی تردید موجب غضب  و بازخواست الهی خواهد بود

خداوند متعال خود در شریعت مقدس تکلیف این حقوق و تقدم و تأخر میان آنها را مشخص کرده است به عنوان مثال اگر حق حیات یک شخص یا اشخاص دیگری با حق مالی آن شخص در تعارض بود حق حیات مقدم می شود جالب این است که در همین مسأله نیز باید عدالت به دقت رعایت شود یعنی صرف نظر کردن از حق مالی باید به مقدار دفع خطری باشد که حیات آن شخص یا اشخاص دیگر را تهدید می کند  نه حتی یک ذره بیشتر این بدین معناست که عدالت باید از جانب دولتها و گروه های مختلف موجود در جامعه و از جانب تک تک افراد جامعه نسبت به مردم و دیگره گروه ها و دیگر افراد رعایت شود و در واقع عدالت مانند خونی است که در رگهای یک جامعه و یک ملت و امت جاری است که اگر به شکل مناسب به تمام اجزاء و اعضاء آن امت نرسد به تدریج اجزاء و اعضاء آن امت  پژمرده خواهند شد و در نهایت آن امت اجلش فرا خواهد رسید که در این صورت به فرموده خداوند متعال در قرآن کریم «اذا جاء اجلهم فلا یستأخرون ساعة و لا یستقدمون»[2] بدین معنی که اگر اجل امتها فرا رسد و عمرشان به سر آید دیگر بی درنگ نابود خواهند شد.

در آخر توجه به چند نکته ضروری است 

اول اینکه با نگاهی هرچند گذارا در آیات و روایات روشن می شود که مقصود از عدالت تنها عدالت قضائی نیست بلکه عدالت در همه جنبه ها از جمله عدالت اقتصادی و عدالت اجتماعی و ... مقصود است

دوم اینکه عدالت موجب پایداری دولت ها و جوامع می شود چرا که طبق حدیثی که در صدر سخن گذشت مقدار کم آن نیز زیاد دیده می شود بنابراین اگر دولتها از هر جناح و گروهی می خواهند کاری کنند که به چشم مردم زیاد دیده شود و آن را بزرگ ببیند از صرف وقت و فکر زیاد در برخی کارها که نه به درد دین مردم می خورد و نه به درد دنیای مردم بپرهیزند و کمی وقت و فکر هم صرف عدالت و نهادینه شدن آن در جنبه هایی از زندگی مردم کنند که این هم به درد دین و دنیای مردم می خورد و هم به درد دین و دنیای دولتها و به ویژه اینکه باعث محبوبیت و ماندگاری دولتها

سوم اینکه برخی از حقوق برای همه افراد و گروه ها برابر است و هیچ فردی نسبت به هیچ فرد دیگر و هیچ گروهی نسبت به هیچ گروه دیگر از استحقاق بیشتر برخوردار نیست مانند حق حیات و حق سواد آموزی و حق بهداشت و ... در رابطه با این گونه حقوق امکانات باید به شکل مساوی تقسیم شود و هر گونه اختلافی بر هر اساسی بین افراد و گروه ها خلاف عدالت است     

چهارم اینکه مقصود در این مقال طرح یک بحث فقهی و شرعی مفصل در باره مفهوم عدالت و حکم شرعی و حوزه ها و کارکردها و فوائد این مفهوم نبود که این در حد و اندازه این سطور اندک نیست بلکه مقصود تنها تنبّهی نسبت به این مفهوم شریف بود تا به مرور زمان مورد غفلت قرار نگیرد

بحث مفصل در باره عدالت و حکم شرعی آن و حوزها و کارکردها و فوائد و سائر مباحث مرتبط با آن در حد و اندازه یک کتاب بلکه کتابهاست امید که توفیق نصیب دغدغه­مندان مفاهیم شریفی از این دست شود و در این زمین اقدام مبارکی انجام گیرد . ان شاء الله .

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 



[1] - علی بن إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ حَمَّادٍ، عَنِ الْحَلَبِیِّ:عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ، قَالَ: «الْعَدْلُ أَحْلى‏ مِنَ الْمَاءِ یُصِیبُهُ الظَّمْآنُ؛ مَا أَوْسَعَ الْعَدْلَ إِذَا عُدِلَ فِیهِ وَ إِنْ قَلَّ»( الکافی ثقة الاسلام کلینی ج3 ص380 دار الحدیث قم چاپ اول 1429ه ق)

[2] - یونس/49